کد خبر : 46196

روایتی از وزرای نفتی که هیچکدام نفتی نبوده‌اند!

روایتی از وزرای نفتی که هیچکدام نفتی نبوده‌اند!

یادداشت-رضا نوشادی*- «صنعت نفت ایران متشکل از چندین ابرپرتفولیو، صدها طرح و هزاران پروژه، همیشه توسط کسانی اداره شده که نسبت به صنعت نفت بیگانه بوده‌ و تخصصی در هیچ یک از شاخه‌های نفت نداشته‌اند. بسیار طبیعی است که صنعت برق توسط متخصصین برق، وزارت بهداشت توسط متخصصین پزشکی و بهداشتی، بخش مسکن توسط متخصصین خود و حمل و نقل هوایی توسط متخصصین هوانوردی اداره شده‌اند.

اما با نگاهی به صنعت نفت می‌بینیم حتی به صورت اتفاقی و استثنا هم سکان نفت به دست متخصصین نفت نبوده است. این موضوع مستقل از راهبردهای قبل و بعد از انقلاب واقع شده است. این موضوع باعث شده که ناخودآگاه این شبهه در ذهن ایجاد شود که آیا تعمدا قرار نیست با دستکاری در موتور پیشران کشور یعنی صنعت نفت، سقف پروازی ایران محدود شود؟

در بدو ملی شدن صنعت نفت مدیرعامل شرکت ملی نفت مرحوم مهندس بازرگان بودند که نه نفتی بودند و نه صنعتی، پس از یک دوره کوتاه امور شرکت نفت به کنسرسیوم نفتی متشکل از شرکت‌های بزرگ نفتی دنیا سپرده شد. حدود 14 سال مدیرعامل نفت منوچهر اقبال بود که چهره‌ای نفتی نبود. اقبال با مدرک پزشک عفونی و سوابق استانداری، ریاست دانشگاه، وزارتخانه‌های بهداری، راه، پست و فرهنگ، وزیر دربار و نخست وزیری به مدیریت طولانی مدت شرکت ملی نفت انتخاب شد که تا مدت کوتاهی پیش از انقلاب که سکته کرد در این سمت حضور داشت.

پس از انقلاب با تشکیل وزارت نفت اگر از دوره کوتاه مدت چند روزه شهید تندگویان صرف‌نظر کنیم هیچگاه سکان نفت به دست متخصصین نفت نبوده است. آقای مهندس غرضی با تحصیلات برق و سابقه استانداری و نمایندگی مجلس به سمت وزیر نفت منصوب شدند، آقای آقازاده با تحصیلات ریاضی و کامپیوتر و معاونت وزارت خارجه، به مدت 12 سال وزیر نفت شدند.

در دوره ریاست‌جمهوری احمدی نژاد هم چندین وزیر و سرپرست نفت به کار گرفته شدند که از لیسانس کشاورزی تا مهندس صنایع و مکانیک چند صباحی وزارت نفت را بر عهده داشتند. در این بین اما رکورد ریاست بر وزارت نفت متعلق به بیژن زنگنه است که با تحصیلات عمران و سوابق وزارت جهاد و نیرو مدت 16 سال وزیر نفت این کشور شدند.

*افول صنعت نفت ایران در دوران ریاست غریبه‌ها

بدنه وزارت نفت تا کنون با عمق تخصصی و راهبردی خود و پایمردی توانسته است در دنیا رکورد پایین‌ترین هزینه سرمایه‌گذاری و تولید نفت را برای هر بشکه رقم بزنند، تولید گاز را از 7 میلیون متر مکعب در سال 57 به 860 میلیون مترمکعب برسانند، ظرفیت پالایش کشور را از 1.2 میلیون بشکه در روز به بیش از 2.3 میلیون بشکه نفت و مایعات گازی ارتقا دهند و ظرفیت تولیدات پتروشیمی را از 2.7 میلیون تن به 77 میلیون تن افزایش دهند.

اما متاسفانه طی چند سال اخیر این بدنه تخصصی نحیف و لاغر شد به گونه‌ای که علاوه بر وزیر نفت، انتخاب مدیران وزارت نفت از خارج از این صنعت کار را به جایی رساند که اغلب معاونین بیژن زنگنه از خارج از صنعت نفت انتخاب شدند، از وزارت نیرو و راه آهن گرفته تا گمرک تا همه از صندلی‌های مقامات عالی نفت بی نصیب نمانند. این حرکت خطرناک از زمانی پایه‌گذاری شد که مدیرعامل سایپا از ایدرو به شرکت ملی نفت آمد و عده‌ای احساس کردند که می‌توان نفت را بدون استفاده از متخصصین در بدنه وزارت نفت هدایت کرد.

بدتر از آن شاهراهی است که بین صندلی‌های وزارت نفت و پیمانکاران ایجاد شد و رفت و آمدهایی که در ذات خود درهای چرخان فساد را در برداشته، حداکثر شده است به طوریکه مدیران عامل پیمانکاری به نفت آمدند و مدیران غیرمتخصص نفتی پس از بازنشستگی راهی بخش‌های خصولتی شدند و بدین صورت اغلب قراردادهای نفتی با ترک تشریفات بین دوستان دیروز و امروز دست به دست می گردد.

حاصل ورود و حضور غریبه‌ها در صنعت نفت، کاهش حمیت سازمانی با حدود 60 میلیارد دلار بدهی شرکت نفت است، رها شدگی رگولاتوری پتروشیمی، موجب شده شرکت‌های پتروشیمی ارز صادرات را ملک خود دانسته و مدت‌ها دوشادوش کاروان تحریم خلاف منافع ملت با همان ارزهایی که از شیره جان و سوخت و خوراک ارزان کشور مکیده بودند حرکت کردند که بعدا قدری اصلاح شد.

در واقع سوال اساسی این است که تا چه زمانی صنعت نفت که مهمترین پیشران اقتصادی مملکت و منبع تغذیه اصلی صندوق توسعه ملی و تامین بودجه است باید روند افول خود را با حضور غریبه‌ها و ساکنین بی‌اطلاع و موقتی طی کند؟ اگر متخصصین نفتی از بدو امر در مصادر امور بودند امروز جایگاه صنعت نفت بسی رفیع‌تر و شیوه حکمرانی حرفه‌ای‌تر بود.

اگر متخصصین نفتی بر ساختارهای حکمرانی صنعت نفت حاکم بودند، امروز به روزگاری دچار نشده بودیم که فردی که سرپرست کارگاه یک پیمانکاری بوده با مانورهای رسانه‌ای نخبه نفتی قلمداد شود و همین شخص که چندین سال در فاینانس یک پروژه مستاصل شده، حالا ادعای تامین مالی و مدیریت چندین ابرپرتفولیو و ده‌ها طرح و هزاران پروژه با نیاز صدها میلیارد دلار تامین مالی بکند، انگار نه انگار بدهی شرکت ملی نفت ایران با این مدیریت‌های غیرتخصصی و غیرحرفه‌ای طی این سال‌ها به 60 میلیارد دلار بالغ شده است. وزیر نفت دولت سیزدهم باید یک استراتژیست باشد نه یک پیمانکار.

اینها عوارض طولانی مدت حضور غریبه ها در نفت بوده است ورود هر غریبه در صنعت نفت به معنی صرف زمان زیاد برای شناخت این صنعت عظیم است که در طی این مدت چه تصمیمهای غیر حرفه ای، حرکت صنعت نفت را به سمت سراشیبی سقوط و افول، تندتر می‌کند و چه بسا نیروهایی با جهت گیریهای خلاف رییس جمهورمنتخب که قصد انتقال پایتخت از خراسان به تهران را داشتند وزیر بیگانه را احاطه کنند و فجایع سالهای اخیر را تکرار کنند.

*وزیر نفت دولت سیزدهم باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

بنده به اتکای چندین دهه حضور در این صنعت، این همه گزینش نامناسب را حاصل یک اتفاق نمی‌دانم  بلکه طی سالیان اخیر شمشیرهای عریان حذف نیروهای متخصص حزب‌اللهی را مشاهده می‌کنیم که حاصل هم‌افزایی و هیبرید رسانه‌ای و کمیته‌های پنهان تصمیم‌سازی است. راقم این سطور معتقد است تا دیر نشده است که منبع خلق ثروت کشور عقیم شود، بحران گازی موجب شود که تامین گاز مردم به روزگار تامین برق این روزها بدل شود، نارضایتی‌هایی که برای اولین بار موجب اعتراضات گسترده شده، کلیت امنیت و آسایش مردم را به مخاطره بیاندازد، باید دندان پوسیده حضور غریبه‌ها در صنعت نفت را بکشیم و باور کنیم که صنعت نفت نیز یک صنعت تخصصی است و نیاز به ناوبر متخصص دارد.

چالش‌های درونی و بیرونی این صنعت همگی اشعار می‌دارند که شرایط فعلی نفت فرصت اشتباه نیست و اگر وزیر بعدی نیز با صنعت نفت ناآشنا باشد ممکن است شش ماه تا یک سال  طول بکشد تا به کار مسلط شود و با وضعیت الان حوزه انرژی، تخصیص این زمان مقدور نیست و اولین اشتباه ممکن است، آخرین اشتباه باشد. یک وزیر بیگانه شناخت دقیقی از تمام جریان‌های سیاسی داخل نفت ندارد لذا افراد، عقبه و کارنامه آن‌ها را نمی‌داند و عده‌ای از این فرصت برای تطهیر چهره خود استفاده می‌کنند.

همچنین وزیر نفت:

  1. نباید وام دار هیچ جریان یا مدیری باشد تا بتواند انقلابی اصلاحات را انجام دهد و دوستانی که قبلا امتیازاتی گرفته‌اند ممکن است جسارت لازم برای برخورد با مدیران فاسد دور گذشته را نداشته باشند.
  2. باید در بدنه نفت شناخته شده باشد و به اصطلاح شیخوخیتی داشته باشد تا حرفش را بدنه بپذیرند، به خصوص در اعتصابات کارمندی و کارگری فعلی، بتوان از این ظرفیت جهت آرام کردن فضای اعتصابات استفاده کرد.
  3. باید به تخصص شهره باشد تا بدنه وزارت نفت که بدنه تخصص محور هستند راهبردهای مدیریتی ایشان را اقناع‌کننده دیده و بپذیرند.

در پایان امیدوارم رئیس‌جمهور منتخب و نزدیکان تصمیم گیرنده، پیام این مقاله را درک و اقدام بایسته را در این خصوص سامان دهند».

*کارشناس ارشد انرژی/فارس

ارسال نظر