کد خبر : 45940

برجسته شدن دو راهی اوپک بر سر کاهش تولید از سوی ایران

برجسته شدن دو راهی اوپک بر سر کاهش تولید از سوی ایران

474053DF-CABF-44AC-A9B8-093245FB8842

پتروتحلیل-انجام ندادن کاری می‌تواند شما را از کندن چاله‌ای بزرگ‌تر برای خودتان نجات بدهد. اما در تصمیم گرفتن در مورد گزینه‌های جایگزین به شما کمکی نخواهد کرد. اوپک امروز در مورد بالا رفتن سطح تولید بر سر چنین دو راهی قرار دارد.

یک سال پیش و با آغاز همه‌گیری همه‌چیز ساده به نظر می‌رسید:

• عربستان سعودی ابتداً تصور می‌کرد همه‌گیری تأثیر اندکی بر تقاضا خواهد داشت و در نتیجه یک جنگ قیمتی را با روسیه را آغاز کرد که این امر به ورود قیمت‌های وست تگزاس اینترمدیت به کانال منفی منجر شد.
• سپس با واقعیت مواجه شدند و اوپک و روسیه در 12 آوریل توافق کردند که تولید را تا ماه ژوئن - زمانی‌که پیش‌بینی می‌کردند تقاضا به سطح عادی برگردد - تا 9.7 میلیون بشکه در روز کاهش بدهند.
• وقتی تقاضا همچنان ضعیف باقی ماند، اوپک پلاس مجبور شد تا کاهش تولید 9.7 میلیون بشکه‌ای را تا ژولای حفظ کند، و سپس کاهش 7.7 میلیون بشکه‌ای را تا پایان سال ادامه دهد.
• و همان‌طور که انتظار می‌رفت در ماه گذشته نیز اوپک پلاس مجبور شد تا کاهش 7.2 میلیون بشکه‌ای را در سه ماهه اول سال جاری نیز حفظ کند، درحالی‌که عربستان پذیرفت تا تولید خودش را در فوریه و مارس 1 میلیون بشکه بیشتر کاهش بدهد.

بااین‌وجود، از همین حالا مشخص است که بازگشت تقاضا به سطح پیش از همه‌گیری تا ماه آوریل غیرمحتمل خواهد بود.

نمودار بالا آخرین وضعیت پیشرفت واکسیناسیون در اقتصادهای اصلی (آمریکا، اروپا، چین، هند) بعلاوه کشورهای پیشرو در این حوزه (اسرائیل و انگلستان) را نشان می‌دهد.

• اسرائیل دو سوم از ساکنین خود و انگلستان یک پنجم از شهروندانش را واکسن کرده‌اند.
• آمریکا به 14 درصد، اروپا 4 درصد، چین 3 درصد، و هند نیز به 0.5 درصد از مردم‌شان واکسن زده‌اند.
• و همان‌طور که همه می‌دانیم، بالا بردن مقیاس تولید برای اکثر شرکت‌های واکسن‌سازی کاری دشوار است.
• علاوه بر این، نگرانی‌های فزاینده‌ای مبنی بر کم شدن اثر واکسن بر گونه‌های جهش‌یافته کرونا نیز وجود دارد.

بنابراین از نظر واقع‌بینانه، بهبود قابل توجه وضعیت تقاضای نفت و همچنین کلیت اقتصاد جهانی، تا پیش از اواسط سال، بسیار غیرمحتمل است. و باتوجه به تحول پارادایمی در الگوهای تقاضا و اقتصاد دوار، بسیار غیرمحتمل به نظر می‌رسد که جهان هیچ‌گاه «به وضعیت عادی گذشته بازگردد».

این بدان معناست که اوپک، یا حداقل اعضای کلیدی آن، مجبور هستند در هفته‌های آتی تصمیمات سختی را اتخاذ کنند. آن‌ها مشخصاً مسائل دو حوزه را باید حل کنند:

• مسئله اولین این است که، باتوجه به عدم بازگشت تقاضا تا آوریل، چه تدبیری درباره وضعیت فعلی کاهش تولید داشته باشند؟ آیا آن‌ها سهمیه‌های کنونی را به امید بهتر شدن اوضاع در تابستان حفظ خواهند کرد؟ این به معنای گذشت یک سال از موعد مورد پیش‌بینی آن‌ها از پایان سیر نزولی تقاضا است.
• مسئله دوم این است که در زمینه خودروهای الکتریکی چه باید کرد؟
o با ملحق شدن فولکس‌واگن به رنو در بازار خودروی الکتریکی و کمک به تصاحب 25 درصدی بازار خودروی الکتریکی اروپا در دسامبر، سه ماهه چهارم سال گذشته شاهد نقطه عطفی برای این منطقه بود.
o در دیگر بازارهای اصلی، انتظار می‌رود تا 2025، 20 درصد از فروش خودرو در چین سهم خودرو‌های الکتریکی باشد و شرکت جنرال موتورز نیز اعلام کرده است که تا 2035 فروش خودروهای بنزینی/دیزلی را متوقف خواهد کرد.

اوپک باید بپذیرد که عصر نفت رو به پایان است

مسئله کلیدی در نمودار بالا خلاصه شده که نشان‌دهنده پیش‌بینی ایران از ادامه فروش نفت تا پس از 2040 است. در واقعیت، باتوجه به فشارها در رابطه با تحقق اهداف مربوط به تغییرات اقلیمی، امکان این امر غیرمحتمل است.

بنابراین کشورها و شرکت‌ها با تصمیمی حساس روبرو هستند. آن‌ها یا باید امروز بیشترین حجم قابل تولید خود را بفروش برسانند و یا خطر این‌که ذخیره‌هایشان روی دست‌شان باد کند را به جان بخرند. همان‌طور که شرکت فکتس گلوبال انرژی هشدار داده است:

جریان حاکم همچنان بر پایه تولید بهینه در بلند مدت - بدون آن‌که متوجه باشند، زمان رو به پایان است - و اجتناب از خام‌فروشی نفت استوار است؛ ی‌آنکه در نظر بگیرند، ممکن است در بلندمدت کسب‌وکار پالایشگاهی کسب‌وکار سوددهی نباشد.

بنده از مارس سال گذشته هشدار داده‌ام که همه‌گیری، یک اتفاق زودگذر نخواهد بود. همچنین هشدارهای زکی یمانی، وزیر نفت سابق سعودی را مبنی بر این‌که  تا 2030 «نفت بسیار زیادی، بدون هیچ مشتری وجود خواهد داشت» برجسته کرده‌ام.

ممکن است اوپک و صنعت نفت از این حرف خوششان نیاید. اما بی‌اعتنایی به آن باعث نمی‌شود که به خودی خود از بین برود.

همان‌طور که بریتیش پترولیوم، توتال، رپسول، و دیگر شرکت‌های نفتی ثابت کرده‌اند، مزیت اول بودن، در زمان تحول پارادایمی امری بسیار حیاتی است. هزینه فرصت‌های بوجود آمده برای آن‌ها، به پای شرکت‌هایی که گوشه‌ای لم داده و هیچ کاری نمی‌کنند، نوشته می‌شود.

نوشته پال هاجز

مترجم:مهدی کائینی

 

 

 

ارسال نظر