کد خبر : 32053

مظلوم نمایی های یک وزیر عصبی

مظلوم نمایی های یک وزیر عصبی

پتروتحلیل- رضا معظمی*- اتاق بازرگانی تهران هفته گذشته شاهد حضور مجدد بیژن زنگنه وزیر نفت بود سخنان شیخ الوزرا نشان از یک سیاست مدیریتی قدیمی در ایران دارد.

سه سال پس از اولین حضور وزیر نفت در اتاق بازرگانی زنگنه در این سخنان جلوه قدیمی مدیریت در ایران را به نمایش گذاشت. مدیریتی که براساس یک حکایت استوار است. می گویند زمانی مدیری باسابقه برکنار شد و وی در جلسه معارفه مدیرجدید سه نامه به او داد و گفت اولین را امروز بعدی را یکسال بعد و بعدی را سال سوم ریاست باز کند.مدیر جوان نامه اول را باز کرد نوشته بود تا سال دیگر به مدیر قبلی فحش و بد و بیراه بگو.جوان همین کار را کرد سال بعد دوباره نامه بعدی را باز کرد نوشته بود اینک برنامه های عجیب و غریب و فضایی بده و در نامه سوم نیز در سال سوم نوشته بود مظلوم نمایی کن و بگو نگذاشتند کار کنم و آماده رفتن شو...

اینک زنگنه در اتاق بازرگانی سومین نامه را باز کرده است.

برای آشنایی با این فاز از عملکرد زنگنه نگاهی به گذشته می کنیم جای که اولین بار وقتی زنگنه به اتاق بازرگانی تهران در بحبوحه رای اعتماد آمد.

زنگنه آن روز اینها را گفت...

او گفت: «خوشبختانه سرمایه گذاری دولت در حوزه نفت به جز صنایع بالادستی ممنوع شده چون در صنایع پایین دستی فضا برای سرمایه گذاری بسیار زیاد است و این فرصت خوبی برای بخش خصوصی است»

او با بیان اینکه شرایط امروز ایران، قابل مقایسه با دوران ۸۴ و پیش از آن نیست، افزود: بازگشت به آن دوران به قدری دور از ذهن است که به جرات می توان گفت که غیر ممکن هم است. اما نباید نا امید شد و باید تعریف دوباره ای در بخش های مختلف اقتصادی کشور صورت بگیرد. اینکه چگونه باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم و در داخل چگونه باید خرابی های هشت ساله اخیر را جبران کرد.

زنگنه پیشنهاد کرد که اگر به وزارت نفت راه پیدا کند، هر دو ماه یکبار جلسات عصرانه بدون صندلی و با پذیرایی سرپایی با فعالان بخش خصوصی و پیمانکاران خواهد گذاشت. او گفت: در دولت اصلاحات این رویه را پیاده سازی کردم و با پیمانکاران نفتی به طور ماهانه جلسات و نشست های رو در رو داشتم. این پروسه را نیز می توان در دوره جدید تعریف کرد و انتظار دارم که بخش خصوصی مکانیزم و شیوه نامه آن را تعیین کند و در این جلسات به طور ثابت ۷۰ تا ۸۰ نفر از فعالان بخش خصوصی حضور داشته باشند.

وزیر پیشنهادی نفت حضور مجددش در صنعت نفت را به امید و اشتیاق ایجاد شده در جامعه پس از انتخابات مرتبط دانست و گفت: «جانبازی که در ۱۶ سالگی نابینا شده بود به من گفت باید برگردی. سرسخت ترین مخالفان من در سال های قبل امروز بزرگترین مدافعان من هستند وگرنه من کسی نبودم که دوباره برگردم و وزیر نفت بشوم.»

بیژن زنگنه تاکید کرد که قرار نیست باب انتقامجویی را باز کند و تمام نیروها را تغییر دهد. او گفت: «ما به دنبال دولتی هستیم که تعامل بسیار نزدیکی با بخش خصوصی داشته باشد. البته بخش کوچکی از صنعت نفت در اختیار فعالان بخش خصوصی قرار دارد اما همین بخش کوچک بسیار بزرگتر از دیگر صنایع و حوزه های اقتصادی است.» زنگنه همچنین اعلام کرد که وزارت نفت خوراک پتروشیمی ها را تامین خواهد کرد اما وارد حوزه تامین مالی نخواهد شد.

وزیر پیشنهادی نفت اعلام کرد که آنچه در چند سال گذشته بر کشور رفته حق مردم نبوده و باید در دوره جدید حداکثر عقلانیت را به کار گرفت. او با تاکید بر استفاده از تجربه سه دهه بعد از انقلاب گفت که متواضعانه دست استمداد و کمک به سوی بخش خصوصی دراز می کند چرا که منافع بخش خصوصی در راستای منافع کشور و عزت ملی است.

به راستی این سخنان چه چیزی بیش از عملکرد اولین نامه داشت .آیا زنگنه به این سخنان عملکرد,باب انتقام جویی باز نشد.به هر حال عمل به نامه دوم نیز با شعارهای رسیدن به تولید ۵٫۷ میلیون بشکه در روز و توسعه پارس جنوبی و سخنان تند در اپک پشت سر گذاشته شد تا به فاز سوم و سخنان هفته گذشته زنگنه در اتاق بازرگانی رسیده ایم.سخنانی که پس از شکست در اجلاس اپک و افت شدید بهای نفت ,بروز اختلاف در هیات دولت ونامه ۴وزیر و همچین افت ۹۰هزار میلیارد تومانی ارزش گروه نفت و پتروشیمی بورس ایراد شده است. زنگنه که اقداماتش کابینه و برنامه های اقتصادی رئیس جمهوری را به بن بست کشانده و اینک حتی از کمیسیون اقتصادی دولت کنار گذاشته است مواردی را در این جلسه بیان می کند که کاملا بی اساس است.نگاهی به این جملات بیندازیم:

۱- پتروشیمی‌ها می‌گویند خوراک ارزان به ما بفروشید ولی ما کالای خود را به قیمت مناسب به فروش برسانیم.

هر چند که او معتقد بود تن به این خواسته نداده و نمی‌تواند فقط به یک طرف غش کند و باید مانند یک قصابی گوشت و استخوان را درهم بفروشد؛ زیرا نمی‌توان گوشت را دست کسی داد و استخوان را دست کس دیگر.

تمامی متانول و کود اوره کشور توسط یک فرد اداره می‌شود و انحصار در دست اوست درحالی‌که حتی این فرد یک بخش خصوصی کارآفرین هم نیست و با حکم یک وزیر، رئیس شده است؛ بنابراین این‌که گفته می‌شود زنگنه مخالف خصوصی‌سازی است، به این دلیل است.

کاملا مشخص است دست زنگنه خالی از استدلال است در حالی که قیمت نفت به یک سوم کاهش یافته و قیمت مواد پتروشیمی نیز کاهش جدی یافته اند شرکتهای ایرانی با تحمیل خوراک گران ۱۳سنتی به ورطه زیان وارد شده اند.وزیر اینک به یک سوال پاسخ نمی دهد که چرا وقتی قیمت نفت به ۳۷دلار در نفت برنت رسیده است و نرخ متانول ۳۶۰دلاری به ۱۹۸دلار رسیده نرخ خوراک پتروشیمی ها همچنان باید ۱۳سنت باشد.

در حالی که اینک کاهش قیمت نفت برنت قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه را تقریبا نصف کرده است چه خصومتی جز لجاجت می تواند توجیه کننده این مساله باشد که بعد از ۹ماه از ابتدای سال هنوز نرخ خوراک تعیین نشده و شرکتها علی الحساب نرخ ۱۳سنت را می پردازند و یا در حالی که وزارت نفت تخفیفهای سنگین را به خریداران نفت و میعانات خارجی می دهد قیمت فروش محصولات به پالایشگاههای داخلی حتی اعلام نشده و یک صورت حساب بدون جزییات به شرکتها داده می شود؟

زنگنه که به جای وزارت کردن اینک به مغازه داری فروش دولا و پهنا نفت و گاز روی آورده است در حالی به انحصار متانول و کود اوره در ساتا اشاره می کند که باید از او پرسید زمانی که ساتا با منابع بازنشستگان نیروهای مسلح چنین شرکتهای را ایجاد کرد وی کجا بوده است؟

آیا اگر امروز بازنشستگان ساتا حداقل آبرومند تر از بازنشستگان فولاد حقوق خود را دریافت می کنند ناشی از همین درایت در سرمایه گذاری نبوده است و چطور صندوق بازنشستگی نفت جای که منابع کلانی را در اختیار داشته و زیر نظر ایشان بوده و است چه سرمایه گذاری کرده و الان چه می کند؟

نکته دیگر اینست که وزیر تا کنون آشکارا هیچ گاه نقطه نظر خود را در مورد ابلاغیه اصل ۴۴مقام معظم رهبری و اقتصاد مقاومتی بیان نکرده است چگونه می توان پذیرفت وزیری در مهمترین وزارتخانه اقتصادی دولت باشد ولی نظر خود را در مورد این برنامه ها و اجرای آنها ندهد.

زنگنه که تا کنون بجز کار دولتی کاری نداشته و در هیچ انتخاباتی نیز کاندید نبوده است کاملا از درک بخش خصوصی عاجز شده است.

۲- برخی می‌گویند زنگنه و افرادش انگلیسی هستند؛ دیروز هم یک نفر باز هم گفته بود که زنگنه عامل انگلیس است؛ درحالی‌که برای من هم عادت شده که بنشینم و بشنوم. حرف اصلی آنها این است که چرا کار را به خارجی‌ها می‌دهیم؛ درحالی‌که ۶٠‌ میلیارد دلار باید در نفت سرمایه‌گذاری کنیم و نمی‌توانیم به منابع صندوق توسعه ملی هم تکیه نماییم.

زنگنه اوج مظلوم نمایی خود را در این جمله به نمایش گذاشت به راستی چه کسی گفته زنگنه انگلیسی است؟درست است که شل هزار میلیارد تومان بدهی دارد یا در اتاق وزیر برای دوستان اروپایی همیشه باز است و البته شرکتهای ایرانی و سرمایه گذاران نیاز به حاجبانی برای دست یابی به وزیر دارند اما تا کنون کسی در این مورد به وزیر حرفی نزده است هر چند سود اقدامات وزیر به جیب شیوخ عرب قطر و امارات در کرسنت و توسعه پارس جنوبی رفته است و توتال و شل سرمان را کلاه گذاشته اند اما این فرار به جلو وزیر احتمالا در آینده قرینه های خواهد یافت.زنگنه همچنین هیچ گاه نمی گوید چگونه در دوران وی وزیر صنعت کنونی و مجری طرحهای پتروشیمی به چنین ثروتی و مالکیت دهها شرکت دست یافت.

۳- خط لوله صلح : زنگنه این پروژه به‌طور کل منتفی است. زنگنه توضیح داد: طرف پاکستانی برای اجرای این خط لوله منابع مالی ندارد و نتوانست فاینانس جذب کند. طرف هندی هم در این رابطه به من گفت حاضر نیست به دشمن‌اش پول بدهد. هند حاضر است گاز را گران‌تر بخرد اما به پاکستان پول ندهد.

سوال ساده پس چگونه خط تاپی ساخته می شود؟چرا وزارت نفت حاضر است خط لوله ای در عراق بسازد و گاز را شش ساله و با قیمت ناچیزی به عراق بده اما در مورد پاکستان شفاف جواب نمی دهد قراردادی که بسته شد چرا همانند کرسنت قابل اتکا نیست تا پاکستان بی پول جریمه شود؟

۳- هم‌اکنون صنعت نفت چیزی جز چاه‌های نفت و امور بالادستی در اختیار ندارد. اکنون این وزارتخانه، پالایشگاه آبادان را در اختیار دارد که هر کسی آن را بخواهد به او مفتی هم می‌دهیم؛ ضمن این‌که پالایشگاه اراک نیز چنین وضعیتی دارد و جز ضرر و زیان برای وزارت نفت بهره‌ای ندارد و البته دولت قانون تکلیف کرده که ۲۰‌درصد در اختیار دولت باقی بماند.

به گفته این عضو کابینه دولت، هم‌اکنون اکثر اعضایی که دور میز دولت می‌نشینند، پالایشگاه دارند و تنها وزارت نفت است که هیچ پالایشگاهی در اختیار ندارد. این وضع درست نیست و اگر قرار باشد دولت پالایشگاه‌ها را اداره کند، تنها دستگاه ذیصلاح وزارت نفت است

مظلوم نمایی وزیر بسیار جالب است ایران دارای پالایشگاههای تهران، آبادان، کرمانشاه، اصفهان،بندرعباس، شیراز ، تبریز، لاوان و شازند یا اراک است در میان این پالایشگاهها تنها دو پالایشگاه شیراز و تبریز در اختیار سازمان بازنشستگان نیروهای مسلح است و مدیریت باقی پالایشگاهها از طریق سهام عدالت،صندوق بازنشستگی نفت در اختیار وزارت نفت است در حالی که مدیریت ۱۰۰ درصدی پالایشگاههای آبادان و اراک و کرمانشاه در اختیار وزارت نفت است وزیر از زیان سنگین آنها و تمایل به واگذاری مفت آنها می دهد. سوال اینست اگر مدیریت درخشان وزارت نفت جز زیان فاحش نتیجه ای ندارد با اتکا به چه تجربه و عملکردی می گوید وزارت نفت تنها ذیصلاح اداره پالایشگاهها است دولت در پالایشگاههای خصوصی نشده چه کارنامه ای داشته است؟این چند پالایشگاه واگذار شده چه میزان پیشرفت کرده اند و پالایشگاههای دولتی مثل کرمانشاه چه وضعی دارند؟آبادان در چه وضعی است؟

با توجه به در اختیار داشتن حق رای سهام عدالت توسط وزارت نفت به ترکیب مدیران پالایشگاهها نگاه کنید تا در مورد سخنان وزیر قضاوت درست تری داشته باشد:

نام پالایشگاه مدیران را چه کسی منصوب کرده است
آبادان وزارت نفت
کرمانشاه وزارت نفت
شازند وزارت نفت
تهران ۱۰۰درصد مدیران سهام عدالت
اصفهان سهام عدالت ۲عضو، تابان فردا (وابسته به صندوق بازنشستگی نفت )یک عضو، صباتامین و صندوق بازنشستگی کشوری هر کدام یک عضو(۳عضو از ۵عضو در اختیار وزارت نفت)
شیراز سه عضو ساتا، دو عضو سهام عدالت
تبریز سه عضو ساتا,دو عضو سهام عدالت
لاوان سه عضو تامین دو عضو سهام عدالت
بندرعباس پخش و پالایش یک عضو، سهام عدالت دو عضو و تامین دو عضو
جمع بندی از ۹ پالایشگاه ایران به جز پالایشگاههای تبریز و اصفهان و لاوان ۶ پالایشگاه دیگر در اختیار مستقیم وزارت نفت هستند از مجموع ۴۵عضو هیات مدیره پالایشگاهها وزارت نفت ۳۲عضو معادل ۷۱درصد را وزارت نفت ,۷عضو را وزارت کار و رفاه و ۶عضو را وزارت دفاع مشخص می کند.این ترکیب عمق عصبی بودن وزیر و و بیان وارانه وارانه واقعیتها را از سوی وازرت نفت نشان می دهد.چرا که در هیات دولت نیز فقط دو عضو پالایشگاه دارند و مشخص نیست دو عضو چگونه اکثریت وزرا شده اند.

۴- البته من مخالف پرداخت بدهی دولت به سازمان‌هایی همچون تأمین اجتماعی و بنیاد شهید نیستم؛ بلکه انتقاد من بر این است که چرا باید سهام در اختیار این مجموعه‌ها قرار گیرد که سیستم اقتصادی کشور را هم به‌ هم بریزند؟

مشخصا وزیر در اینجا دچار مغلطه ای شده است کدام سیستم اقتصادی کشور توسط این دستگاها بهم خورده است.بنیاد شهید کدام موارد را دریافت کرده است؟اصولا دولت مالک است یا وزارت نفت؟

۵-قیمت خوراک پتروشیمی‌ها مشخص شده است که با امضای آقای جهانگیری و تأیید ایشان به‌زودی اعلام می‌شود.‌ سال گذشته با وجود گلایه‌های پتروشیمی‌ها این صنایع ٣٠‌درصد سود برده‌اند.

وزیر مجددا کلی گوییها بدون مدرک پرداخته است ۳۰درصد چه چیزی سود برده اند؟فروش؟سرمایه اسمی؟ارزش دارایی؟حقوق صاحبان سهام؟اصلا کدام شرکتها؟آیا در مورد هلدینگ خلیج فارس که در اختیار وزارت نفت است نیز ۳۰درصد سود برده اند یا پتروشیمی های گازی که اتفاقا از سوی دولت فروخته شده اند یا توسط سرمایه گذاری ساتا ایجاد شده اند چنین سودی حاصل شده است؟مشکل وزیر نفت اینست که به جای بحث علمی همانند یک مغازه دار می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و برایش مهم نیست با این لجاجت نه تنها توسعه صنعت پتروشیمی را متوقف کرده است بلکه کشور را به مضحکه خاص و عام تبدیل کرده است.

در طول سالها نخست و فحاشی به دوره ۸ساله دکتر احمدی نژاد بارها سیاست های وی در وزارت نفت به باد انتقاد و تمسخر گرفته شده است اما اینک کسی نیست بگوید چه کسی کنفرانس بین المللی پتروشیمی در تهران برگزار کرده و صدها کارشناس را از دنیا به تهران آورد ولی نرخ خوراک یعنی اولین موضوع برای سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی را نداشتند که به آنها عرضه کنند. این کار اگر در دوران دولت قبل انجام می شد چه برخوردی با آن اینک می شد؟آیا به دلیل لجاجتهای شخصی ریختن آبروی صنعت پتروشیمی کشور کار درستی بود؟

*کارشناس بازار سرمایه

ارسال نظر